فکر تو خورد مرا این ملخ مزرعه بود
تو چه کردی با من این همه ی مسئله بود
کاش صد سال سیاه درس نمیخواندم کاش
رشته ی هردوی ما شاخه ای از فلسفه بود
گیج بودم گیچ تر شدم که دیدم رویت
چشم غمناک من، مات به آن منظره بود
بعد از آن شعر نوشتم که تورا جلب کنم
بین آن حافظ ها، شاعریم مسخره بود
مثل مجنون هیچوقت خانه نشینت نشدم
بعد تو جای نشستن، فقط میکده بود
آخر آفتاب شدم ، صبح بیایم پیشت
حیف بین من و تو پرده ی یک پنجره بود
برچسب : نویسنده : 8hosseintokmkar6 بازدید : 198